علوم سیاسی علم سیاست
| ||
|
مقدمه مصاحبه يكي از جنجاليترين و خبرسازترين بخشهاي كار مطبوعاتي و راديو تلويزيوني است كه اصول، تكنيكها و انواع خاص خود را دارد و در عين آگاهي، تسلط و خبرگي، جرأت و جسارت مصاحبه كننده را براي باروري هرچه بيشتر مي طلبد. عمده ترين خبرهاي روز دنيا كه تيتر درشت روزنامه ها و سرفصل خبرهاي راديو و تلويزيون را مي سازد از طريق مصاحبه با شخصيت هاي مختلف درباره مسائل و موضوعات داغ سياسي، نظامي، اجتماعي و ... توسط خبرنگاران و روزنامهنگاران زبده تهيه مي شود و گاه يك مصاحبه كوتاه به دليل اهميت و جايگاه ويژه اش، خبري جهاني مي شود و تا روزها و گاه هفته ها، تفسيرها، اظهار نظرها، مخالفت ها و موافقت ها و جنجال هاي زيادي را سبب مي شود و بسياري از اخبار ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد. بنابراين مصاحبه شونده و مصاحبه كننده، دو عامل اصلي در تعيين ارزش، جايگاه و دامنه انعكاس مصاحبه هستند، كه اگر هر يك از آنها به دليلي دستمايه و تسلط لازم را بر موضوع مورد نظر نداشته باشد يا فاقد جرأت و جسارت لازم باشد مصاحبه چيزي جز انعكاس يك سري حرف هاي بي محتوا و فاقد ارزش نخواهيد بود كه طبعا" تأثير و انعكاسي در جامعه برجاي نخواهد گذاشت، خواننده را جذب نخواهد كرد و هيچ چيز را تغيير نخواهد داد. برعكس، يك مصاحبه خوب مي تواند منشأ تغييرات و تحولات وسيع سياسي، اجتماعي اقتصادي، يا دست كم اعلام نقطه نظرها، مواضع و اخبار جديدي باشد كه جامعه تشنه دانستن آنست يا زمينههاي پذيرش گستردهاي دارد. بنابراين مصاحبه هميشه تنها آگاهي از نظرات شخص يا گروهي كه مورد مصاحبه قرار مي گيرد يا حتي آگاهي از نظرات اشخاص يا گروه هاي ديگر توسط شخصي كه اطلاعاتي در اين زمينه دارد، نيست بلكه دستكم يكي از روش هاي سه گانة كسب خبر است (مصاحبه، رپرتاژ، آنكت) آن هم خبر ابتكاري و توليدي كه مي تواند خاص يك روزنامه، نشريه يا رسانه گروهي باشد و همين، بيشتر اوقات وجه تمايز مطبوعات و رسانههاي گروهي با هم است و آنها را از يكنواختي و تكرار مكررات باز مي دارد. در غير اين صورت بخش مهمي از مطالب رسانههاي گروهي تكرار مطالب خاصي است كه مردم قبلا" به طرق مختلف از آن اطلاع يافته اند و علاقة چنداني به خواندن و شنيدن مجدد آن ندارند. اما يك مصاحبة اختصاصي خوب توسط يك خبرنگار يا روزنامهنگار و يك روزنامه يك راديو و تلويزيون، هم مي تواند ميزان آگاهي مخاطبان و گيرندگان پيام و در نهايت ميزان آگاهي جامعه را بالا برد و هم اعتبار و حيثيت براي آن رسانه كسب كند و در نتيجه رسانه مزبور مي تواند ساير مطالب، پيام ها و به طور كلي محتواي خود را بهتر و مؤثرتر عرضه كند و به مخاطبانش القاء نمايد. اما انجام يك مصاحبة خوب، پر سر و صدا و خبر ساز، شرايط و ويژگيهايي دارد كه اگر رعايت نشود جز سياه كردن صفحات مطبوعات يا پر كردن و گرفتن وقت راديو و تلويزيون حاصلي ندارد و بسياري اوقات اثر تبليغي منفي نيز در مخاطبان، جامعة جهاني برجاي ميگذارد. بنابراين در اين جزوه سعي مي شود به اجمال و گذرا درباره اصول انجام مصاحبه، شرايط مصاحبه كننده و مصاحبه شونده، انواع مصاحبه، ويژگيها و كاربرد هر كدام از آنها و تكنيكهاي صحيح انجام مصاحبه بحث و گفتوگو شود. ولي پيش از آن لازم است به موقعيت، جايگاه و وضعيت فعلي مصاحبه در مطبوعات و رسانه هاي گروهي خودمان اشاره داشته باشيم تا پيشاپيش به سوالاتي كه ممكن است در ذهن بسياري از دانشجويان ارتباطات و يا مخاطبان پيام هاي ارتباطي دربارة علت بيمحتوا بودن بسياري از مصاحبهها و كمبود يا نبود مصاحبة خوب در مطبوعات و رسانههاي گروهي پيش مي آيد پاسخ گفته باشيم. وضعيت فعلي مصاحبه در رسانههاي گروهي ما انجام مصاحبه خوب وخبرساز آن هم به صورت اختصاصي، امروز به صورت يكي ازسختترين كارهاي مطبوعاتي درآمده است. اين سختي تا به آن حد است كه خبرنگار بسياري اوقات پس از روزها و هفتهها دوندگي براي وقت گرفتن و طرح يك سري سؤالات و گرفتن پاسخ آنها، نوميد و خسته سرش به سنگ ميخورد و به اصطلاح عطاي انجام مصاحبه را به لقاي آن ميبخشد و چنين است كه ميبينم يا مطبوعات اغلب خالي از مصاحبه هاي خوب اختصاصي هستند و يا مصاحبة اختصاصي براي يك خبرنگار كه درخواست كنندة آن بود، تبديل به يك مصاحبة مطبوعاتي و راديو تلويزيوني آن هم به صورت رسمي و كليشهاي ميشود كه در آن نه خبرنگار ميتواند سؤالاتش را مطرح كند و نه امكان پيگيري بعضي مسايل پيش ميآيد و نه مصاحبه شونده دغدغة روبرو شدن با سؤالات خلقالساعه را دارد كه ناگزير از داشتن اطلاعات وسيع و در ميان گذاشتن آن با خبرنگاران كه در واقع حلقههاي ارتباطي بين مردم (مخاطبان) با مصاحبه شوندگان هستند باشد و چنين است كه هم انگيزة انجام مصاحبة اختصاصي در خبرنگار از بين ميرود و هم مصاحبه شوندگان خود را ملزم به داشتن اشراف و تسلط بر حوزههاي تحت مسئوليت خود نميبينند. آنها بسياري اوقات نميدانند در دستگاه تحت مسئوليتشان چه ميگذرد و يا توان و امكان دستيابي به اطلاعات وسيع را ندارند. البته بخشي از اين نقيصه به جايگاه و موقعيت روزنامهنگار، خبرنگار، مطبوعات و رسانههاي گروهي ما درجامعه برمي گردد كه جايگاهي سست و لرزان و در عين حال ناشناخته و به عبارت بهتر به رسميت شناخته نشده است. اگر هرمسئول قانونا"ملزم به پاسخگويي به سؤالات خبرنگاران كه نمايندگان و بلندگويان آحاد جامعهاند بود و روزنامهنگار مجاز بود كه در مجامع، محافل، مراكز و منابع مختلف خبري حضور يابد و عنصري نامحرم تلقي نميشد و نيز مجاز بود كه سؤالاتي را كه فكر ميكند در جامعه مطرح است طرح كند، اگر خبرنگار همچون يك نمايندة مجلس، در رابطه با كار و حرفهاش كه مسئوليت پيامگيري و پيامرساني و آگاهسازي جامعه و نيز متقابلا" روشن ساختن ذهن مسئولان نسبت به خواستها و نيازهاي مردم دارد، داراي مصونيتي قانوني بود به يقين ميتوان گفت كه مطبوعات ما امروز بسيار پر بارتر از آنچه هستند ميبودند و هم روزنامهنگاران (اعم از كساني كه در مطبوعات كار ميكنند يا راديو و تلويزيون) براي قلم و قدم خود رسالت و مسئوليت سنگينتري قائل بودند، هم موفق به خدمتگزاري بيشتر به جامعه و در نهايت، نظام اجتماعي و سياسي آن ميشدند و هم مسئولان كه طرفهاي اصلي مصاحبههاي مطبوعاتي و راديو تلويزيوني هستند خود را ناگزير ميديدند كه بهتر و بيشتر كار كنند، آيندهنگري و برنامهريزي داشته باشند و بر حوزة تحت مسئوليت خود اشراف و آگاهي كامل داشته و بسياري از اطلاعاتي را كه پنهان كردن آن از مردم لزومي ندارد در اختيار رسانه هاي گروهي و در نهايت جامعه ميگذاشتند و در نتيجه حس همدردي، مشاركت و تعاون و همراهي در جامعه قوت ميگرفت و كار مسئولان را نيز در انجام وظايفشان سادهتر ميساخت. زيرا اگر مسئول هر لحظه احتمال ميداد كه ممكن است ناگهان در اتاقش باز شود و خبرنگاري از راه برسد و او را به اصطلاح، سؤال پيچ كند يا تلفنش زنگ بزند و خبرنگاري از او وقت مصاحبه بخواهد، همواره ملزم به داشتن آمادگي كامل، اشراف و تسلط بر آنچه در محيط كارش ميگذرد بود و هم ميكوشيد كارها به بهترين و صحيحترين شكل ممكن انجام شود تا دستش براي پاسخگويي به هر سؤالي باز باشد. اما متأسفانه امروز سنت مصاحبههاي خبري مطبوعاتي و راديو تلويزيوني به تدريج رنگ ميبازد، اكثر مسئولان و خبرسازان و خبرداران از انجام مصاحبه طفره ميروند و سعي ميكنند به بهانههاي مختلف از زير بار آن شانه خالي كنند، يا همچنان كه گفته شد تقاضاي يك مصاحبة اختصاصي را تبديل به انجام يك مصاحبه همگاني براي مطبوعات، راديو، تلويزيون و خبرگزاري، سازند (و در نتيجه انگيزة رقابت سالم و سازنده در كسب خبرهاي اختصاصي از طريق مصاحبههاي اختصاصي از بين ميرود) و يا در نهايت و بهترين شكلش، سؤالات را به صورت مكتوب از خبرنگار بخواهند و بعد از روزها و هفتهها معطلي بهر شكلي كه خواستند و هركدام از سؤالات را كه مايل بودند پاسخ دهند.پاسخهايي كه بسياري اوقات ربطي به متن سؤال ندارد و مصاحبه شونده فقط حرف خودش را زده است تا اين كه جواب پرسش را داده باشد. غافل از اين كه فلسفه انجام مصاحبه، طرح سؤالات روز و گرفتن پاسخهاي صريح و صحيح، طرح احتمالي سؤال جديد از پاسخ داده شده توسط مصاحبه شونده و در يك كلام جان دادن و روح بخشيدن به يك موضوع و نو بودن و تازه بودن آن است در صورتي كه مصاحبه مكتوب تنها يكي از انواع مصاحبه آن هم نه براي مطبوعات ودرعين حال شايد منسوخترين نوع آن است و عمدتا"در تحقيقات علوم اجتماعي كاربرد دارد و به علاوه از زمان طرح سؤال تا زمان دريافت و انعكاس پاسخ آن قطعا" بخش اعظم سوال و جوابها كهنه و غير قابل استفاده شده و به علاوه مصاحبه شوند فرصت و امكان فرار از بسياري سؤالات را داشته و هر جا كه لازم ديده بحثي را مبهم و گنگ و نارسا رها ساخته و جاي ديگري كه ضرورت نداشته، پاسخهاي طولاني داده است. از سوي ديگر پارهاي مصاحبهها به تشخيص و درخواست مصاحبه شونده صورت ميگيرد كه اين ديگر حتي نامش هم مصاحبه نيست و بيشتر، اعلام يك جانبه مطلبي است كه مورد نظر، علاقه و خواست مصاحبه شونده بوده و در اين موارد خبرنگار هيچ قدرت و اختياري از خود ندارد.در بسياري از اين موارد، سؤالات بيشتر توسط مصاحبه شونده و آن طور كه باب طبع و ميل او بوده طرح شده و پاسخهاي از پيش آماده به آن داده شده است، و اين ديگر بدترين شكل است. امروز يكي از ضعفهاي اساسي مطبوعات و رسانههاي گروهي، نداشتن مصاحبههاي دست اول، اختصاصي، جاندار و خبرساز است و اين عمدتا" نه به دليل تساهل روزنامهنگاران است بلكه طيف مصاحبه شوندگان همچنان كه پيش از اين ذكر شد يا به دليل ضعف كاري و مديريت و نداشتن آگاهي و تسلط از مسايل تحت مسئوليت خود و در نتيجه نداشتن حرفي براي گفتن، يابه دليل نشناختن جو و فضاي تبليغاتي و تشخيصهاي غالبا" نادرستي كه خود دارند و مصلحتانديشهاي بيجا و يا دلايل ديگر در واقع نوعي تحريم مطبوعاتي را از نظر مصاحبه عملا" اعمال ميكنند و ترجيح ميدهند كه خبرهاي غالبا" كماهميتشان را به صورت اطلاعيههاي رسمي آن هم توسط روابط عموميهايي كه اغلب هيچ شناختي از تبليغات، روزنامهنگاري و حتي افكار عمومي جامعه خود ندارند در اختيار رسانههاي گروهي قرار دهند و در تماسهاي بعدي خبرنگاران هم حاضر به دادن توضيحات بيشتر پيرامون آن نيستند و اين، جوي است كه بايد توسط روزنامهنگاران و مسئولان بلند پايهي ما شكسته شود زيرا به عينه ديدهايم در مواردي كه مسئولان حاضر به انجام مصاحبه شدهاند و مسايل را با مردم جامعه خودمان و ديگر كشورها در ميان گذاشتهاند جو تبليغاتي نهايتا" به نفع ما تمام شده است، در غير اين صورت ما غالب اوقات فقط پاسخگوي منفعل تبليغات بيپايه و اساس غربيها بودهايم و ابتكار عمل را در دست نداشتهايم. مسأله ديگري كه در اينجا قابل ذكر است اين كه گويي برخي از مسئولان اصلا" به خبرنگاران و روزنامهنگاري داخلي اعتماد ندارند و با خبرنگاران خارجي راحتتر مصاحبه ميكنند و دست آخر بايد گفت كه زمان انتشار بسياري از مصاحبههايي كه با خبرنگاران خارجي هم صورت ميگيرد در رسانههاي گروهي داخلي حساب شده و درست نيست. مثلا" مقامي با يك خبرنگار خارجي درباره يك مسئله مهم مصاحبهاي انجام ميدهد كه پيش از آن با خبرنگاران داخلي انجام نداده (اين به جاي خود) اما با وجودي كه ميداند همين مصاحبه با يكي دو روز فاصله از طريق شبكههاي تلويزيوني و راديويي و مطبوعات خارجي بخصوص غربي به صورت تحريف شدهاي پخش خواهد شد، نوار يا متن مصاحبه را در اختيار رسانه هاي گروهي داخلي نمي گذارد تا پيش از آن يا دست كم هم زمان با پخش آن در خارج در رسانههاي گروهي كشور خودمان انعكاس يابد تا تحريفها، غرض ورزيها و دروغگوييهاي دستگاههاي ارتباطي خارجي پيشاپيش خنثي شود و اين دستگاهها عملا" در قبال افكار عمومي جوامع خود خلع سلاح شوند. به هر حال انجام مصاحبه اين روزها، جرأت، جسارت، آگاهي، اطلاعات و دوندگي زياد ميخواهد و اينجاست كه تسلط و خبرگي خبرنگار بر اصول مصاحبه ميتواند تا حدود زيادي در موفقيت او دخالت داشته باشد در غير اين صورت خبرنگار حتي در صورت توفيق در انجام مصاحبه به آلت دست مصاحبه شونده تبديل مي شود و حداكثر مي تواند نقش يك ضبط صوت را به خوبي ايفا كند و اين چيزي نيست كه مردم ما بخواهند و مطبوعات و رسانههاي گروهي ما را اعتبار و حيثيت ببخشد. مصاحبه شونده بايد بفهمد كه خبرنگار به مصاحبه او نيامده تا آنچه را او ميخواهد منعكس كند بلكه بايد خود را ملزم بداند به سؤالات خبرنگار كه در واقع پرسشهاي مردم از اوست پاسخ دهد و به طوري كه گفته شد در اين زمينه خبرگي و تسلط خبرنگار بر اصول مصاحبه، اطلاعات و آگاهيهاي شخصي و قدرت او در جلب اعتماد مصاحبه شونده ميتواند نقش عمدهاي داشته باشد. گفتني در اين زمينه بسيار است ولي به منظور خودداري از اطاله كلام به همين مختصر بسنده ميكنيم و بحثهاي تكميلي و علمي مربوط به مصاحبه را به صورت فشرده آغاز ميكنيم. مصاحبه چيست؟ چرا مصاحبه كنيم؟ مصاحبه يكي از شيوههاي كسب خبر است كه به منظور به دست آوردن خبري خاص، اطلاع از يك رويداد، يا تحول در شرف وقوع يا ويژگيهاي يك حادثه و اتفاق و نيز آگاهي از نظرات يك شخص يا گروه و شناخت خود او يا آگاهي از نظرات يك شخص يا گروه و شناخت خود او يا آگاهي از نظرات شخصي يا گروهي ديگر كه مصاحبه شونده شناخت كافي در مورد آنها دارد، صورت ميگيرد. گرچه يكي از اهداف مصاحبه آگاه شدن از نظرات شخص مصاحبه شونده درباره موضوع يا شخصي خاص است اما بايد توجه داشت كه مصاحبه، تفتيش عقايد نيست و سؤالات مصاحبه نيز بايد طوري مطرح شود كه به مصاحبه شونده چنين احساسي دست ندهد. بلكه برعكس مصاحبه شونده بايد بتواند به مصاحبه كننده اعتماد كند ومطمئن شودكه افكار و سخنانش به خوبي درك مي شود، در غير اين صورت حاضر به انجام مصاحبه نمي شود و در نتيجه يكي از منابع خبري مصاحبه كننده از دست ميرود. البته بايد دانست كه مسئله جلب اعتماد مصاحبه كننده به رفتار و گفتار خود نبايد به قيمت بيخاصيت شدن و ضعف محتواي مصاحبه تمام شود بلكه در جاي خود راههاي انجام يك مصاحبة خوب و تأثير و محتوا دادن به آن بررسي ميشود، اما در هر حال مصاحبه شونده بايد حس كند كه مصاحبه كننده تا حدودي محرم اسرار اوست و ميتواند حتي برخي مسائل خصوصي خود را نيز با او در ميان بگذارد. خصوصيات مصاحبه كننده و مصاحبه شونده اصول، روش ها و شگردهايي در زمينه مصاحبه وجود دارد كه اگر رعايت شود مي تواند مصاحبه را از جميع خصايصي كه وجه امتياز آن است برخوردار سازد. معناي اين سخن آن است كه هم مصاحبه كننده بايد مسائل و ظرافت ها و خصوصياتي را بداند و مراعات كند و هم مصاحبه شونده از ويژگيهايي برخوردار باشد تا محصول كار، يك مصاحبه مهم، خبرساز و توجه برانگيز باشد. طرز صحبت و رفتار مصاحبه كننده، متانت و گيرايي او، نحوه شروع مصاحبه و شناخت خصوصيات فكري و اخلاقي مصاحبه شونده، سنجش فضا و شرايط مصاحبه، موقعشناسي، نزدن حرف بي موقع توجه و دقت به سخنان گوينده و در صورت لزوم يادداشت برداري، مبارزه با حاكم شدن سكوت و سردي بر جو مصاحبه و خاموش ماندن مصاحبه شونده، توجه به حواشي و فضاي مصاحبه، داشتن اطلاعات شخصي درباره موضوع مورد مصاحبه توسط مصاحبه كننده و ويژگيهاي ديگر از جمله مواردي است كه در هر مصاحبه بايد مورد نظر باشد و اگر هر كدام از اين وارد در جاي خود رعايت شود و نقش خود را به خوبي ايفا كند، محصول كار، مصاحبه اي جالب، خبرساز و ممتاز خواهد بود و در غير اين صورت مصاحبه كننده نقش يك ضبط صوت را انجام داده است و با اين وضع نيازي به وجود او نيست. بنابراين مصاحبه كننده بخصوص هنگام مصاحبه با شخصيتي كه گفت وگو با او به سادگي امكانپذير نيست بايد مراقب رفتار و گفتار خود باشد و هم در حركات خود متانت و گيرايي لازم را به كار گيرد و هم سنجيده سخن بگويد، از بيان جمله يا مطلبي كه ممكن است شخصيت او را خدشه دار سازد يا به اصطلاح مصاحبه شونده را برماند و او را در سخن گفتن محتاط و محافظه كار كند خودداري كند. گاهي اوقات (البته فقط گاهي اوقات و نه غالباً) شروع مستقيم مصاحبه يا مطرح ساختن سؤالات تند و برخورنده مي تواند بدترين نوع شروع كار باشد و مصاحبه شونده را تا آخر در لاك محافظهكاري، ترس و احتياط فرو برد و مصاحبهگر هيچگاه نتواند پاسخ سؤالات اساسي خود را از او بگيرد. هوش و ذكاوت مصاحبهگر و شناخت شخصيت طرف مصاحبه و عنوان كردن مطالبي كه به دل او بنشيند و او را به اصطلاح رام و خشنود سازد مي تواند كيفيت كار را تا حد زيادي بالا ببرد. بنابراين در صورت كافي بودن وقت و اقتضاي زمان و مكان و فضاي مصاحبه، مي توان مصاحبه را با طرح مطالب جنبي و مورد علاقه مصاحبه شونده آغاز كرد و به اصطلاح از اول طرح دوستي و رابطه دو طرفه را با او ريخت و سپس به آرامي به سؤالات اصلي رسيد و پاسخهاي لازم را از او گرفت. البته همين جا لازم به توضيح است كه در تنظيم و پياده كردن متن مصاحبه لازم نيست همين ترتيب رعايت شود بلكه بيشتر اوقات ترتيب مطالب بر اساس اهميت و تازگي آن صورت مي گيرد كه در جاي خود توضيح بيشتري خواهيم داد. مصاحبه كننده موقع انجام مصاحبه نبايد نسبت به هيچ رويداد، حركت و تحولي در فضاي مصاحبه بيتوجه باشد. بلكه بايد كليه زوايا و حواشي محل، موضوع و اشخاص، رفت و آمدها و ديگر مسائل را زير نظر داشته باشد. چه ممكن است بسياري از آنها در ساخت و پرداخت فضاي مصاحبه و دادن تصوير از آن به كمكش بشتابد و يا گاهي اوقات همين مسائل حاشيهاي در متن مصاحبه وارد شود و آن را از گيرايي و تأثير بخصوصي برخوردار سازد. خبرنگار بايد توجه داشته باشد كه در عين حال به عنوان يك ناظر و شاهد عمل مي كند و هر خبر فقط يك بار اتفاق مي افتد و ديگر تكرار نمي شود، در نتيجه بايد حتي به جزييات امر حساس و دقيق باشد. برخي مصاحبه شوندهها از ضبط صوت بيم دارند و با ديدن آن از گفتن بسياري از مطالب خودداري مي كنند بنابراين يادداشت برداري در مواقع ضروري مي تواند به كمك مصاحبه كننده بشتابد و در عين حال هيچگاه نبايد به ضبط صوت و كاركردن درست آن اعتماد كرد، بايد اين آمادگي را داشت كه اگر ضبط اصلا" كار نكرد يا نوار نامفهوم بود چيزي را از دست نداد. بكارگيري حافظه و به خاطر سپردن بسياري از مطالبي كه مصاحبه شونده مي گويد نقش مهمي در انجام سريع و درست كار دارد. چه اولا" ضبط صوت، حركات و سكنات و حالات را ضبط و منعكس نمي كند بنابراين روح و جان مصاحبه بايد توسط مصاحبهگر در پيكر مصاحبه دميده شود، ثانيا"برخي اوقات بخصوص در جاهاي حساس و در مورد اشخاص بخصوص ممكن است خبرنگار از بردن ضبط صوت و حتي قلم و كاغذ به جلسه مصاحبه منع شود.بنابراين اينجا فقط نيروي حافظه و ضبط ذهني سخنان و حركات مي تواند سرنوشت بود و نبود يك مصاحبه را تعيين كند. (در اين مورد مثال مشخصي وجود دارد كه هنگام ارائه نمونه كار روي آن توضيح داده خواهد شد). بسياري اوقات، حواشي يك مصاحبه و پرداختي كه مصاحبهگر به آن مي دهد، از خود مصاحبه گيراتر و خواندنيتر است و حتي اگر خواندنيتر نباشد، مصاحبه را جذابتر و موثرتر مي سازد. خبرنگار بايد با سكوت مصاحبه كننده، به هر دليل كه پيش آمده باشد مبارزه كند و با طرح سؤالات يا مطالب ديگر، عوض كردن موضوع و حتي در صورت لزوم پرداختن به برخي خاطرات و مسائل مورد علاقه طرف، او را دوباره به سخن گفتن درباره اصل موضوع ترغيب كند چه در غير اين صورت خود اين سكوت به محصول كار لطمه مي زند و مصاحبه را از تداوم، يكدستي و گيرايي مي اندازد. به ويژه اگر مصاحبه راديويي يا تلويزيوني باشد كه در اين مورد در جاي خود توضيح بيشتري خواهيم داد. نقش اطلاعات شخصي مصاحبهگر شايد از همه اينها مهمتر، نقش اطلاعات شخصي مصاحبهگر درباره موضوع مورد مصاحبه است. چرا كه اگر مصاحبهگر اطلاعات كافي و لازم را در اين زمينه نداشته باشد در واقع به ضبط صوتي تبديل مي شود كه دست مصاحبه شونده را براي بيان مطلب بهر شكل و با هر محتوايي كه دلش بخواهد بازميگذارد و مصاحبه كننده را از پيگيري سؤالات، طرح سؤالات تازه و پاسخگويي به اشكالات و نارساييهاي مصاحبه ناتوان ميسازد. مصاحبه شونده اگر از همان ابتدا حس كند كه خبرنگار در برخورد با او دستش خالي است و اطلاعات زيادي ندارد به خود اجازه ميدهد كه حتي برخي مطالب را تحريف كند، آمار نادرست و وعدههاي غير عملي بدهد و خلاصه به هر شكل كه منافعش اقتضا كند مصاحبه را روي انگشت خود بچرخاند. در اين حالت مصاحبه به بيانيه مطبوعاتي يا آگهي تبليغاتي براي مصاحبه شونده تبديل ميشود، از آن خبر چشمگيري استخراج نميشود و يا اگر هم بشود معلوم نيست با واقعيت چقدر تطبيق داشته باشد. اما اگر برعكس، مصاحبه گر، مسلط و آگاه بر كرسي سؤال نشست و اطلاعات و معلومات خود را از موضوع مورد مصاحبه نشان داد (و نه اين كه به رخ كشيد) و در جاي خود جلو حرافيها و سخن گفتنهاي بيهوده طرف را گرفت و حتي اگر لازم شد سخنان او را به شكل مؤدبانهاي قطع كرد و سؤال ديگري را با هدف ديگري مطرح كرد و نشان داد كه نسبت به موضوع اشراف و آگاهي كامل دارد، مصاحبه شونده از همان ابتدا دست و پاي خود را جمع ميكند و ميفهمد با شخصي طرف است كه اگر دروغ يا مبالغه بگويد، مشتش باز ميشود و خود او را بيشتر رسوا ميكند. البته گاهي اوقات، مصاحبهگر ممكن است ملاك يا اطلاعات لازم را براي اين كه به ميزان صحت ادعاهاي طرف پي ببرد در دست نداشته باشد و حس كند كه طرف مصاحبه به گزافهگويي افتاده يا سوءِ نيت دارد يا ترس از برخي مسائل و منافع شخصي او را به دروغگوي كشانده است كه در اين موارد بايد از راههاي ديگري براي گرفتن نتيجه عمل كند. اما به طور كلي اطلاعات، معلومات و آگاهيهاي شخصي مصاحبهگر، عنصر تعيين كنندهاي در قابل طرح بودن يا نبودن يك مصاحبه و تعيين ارزش آن است. يكي از اشكالات عمدهاي كه اين روزها در بيشتر مصاحبههاي مطبوعاتي و راديو تلويزيوني به چشم ميخورد اين است كه غالب اين مصاحبهها از فرم و قالب اصلي خود خارج ميشود و به صورت كليشهاي و بيمحتوا در ميآيد. مصاحبه شونده به جاي آن كه پاسخگوي سؤالات مصاحبهگران باشد بيان كننده مطالب و اهداف ((خود)) است و در واقع بيانيهاي مطبوعاتي را گاه حتي به صورت مكتوب، قرائت ميكند و خبرنگاران در صحنه مصاحبه، منفعل و دست بسته، نقششان در حد يادداشت برداشتن و ضبط كردن و بعد پياده كردن و بيان شنيدهها تقليل مييابد و اين دو علت عمده دارد. يكي ضعف مصاحبه شونده و ديگر ضعف مصاحبه كننده مصاحبه شونده ضعيف است با همان دلايل كه در ابتداي اين جزوه اشاره شده و هدف اصلياش از انجام مصاحبه مطرح ساختن خود و تبليغ براي عملكرد دستگاه مربوط به خود است و مصاحبه كننده هم غالبا" ضعيف است به اين دليل كه نميتواند يا نميخواهد فضاي مصاحبه را عوض كند و به جاي بيان يك طرفه موضوع توسط مصاحبه شونده، جلسه را به جلسة گفت و شنود دو طرفه و سؤال و جوابهاي تعيين كننده و مورد علاقه مخاطبان پيام ارتباطي تبديل كند و باز يكي از دلايل عمدة اين انفعال، ضعف و فقر اطلاعات شخصي و عدم تسلط مصاحب كننده بر تكنيكهاي مصاحبه است. در شكل درستكار، مصاحبه كننده دو حالت دارد يا درباره موضوع و يا شخصي مصاحبه ميكند كه قبلا" هم با او آشنا بوده يا جزو حوزههاي خبري خود اوست و مدام با آن منبع در ارتباط و تماس است و براي كسب آخرين خبرها و اطلاعات مصاحبه مي كند كه در اين صورت بايد به عنوان يك كارشناس و حتي يك منبع اطلاعاتي عمل كند و خود پا به پاي مصاحبه شونده پيش برود و جاي جاي مصاحبه، آگاهيها و اطلاعات لازم را به خواننده يا شنوده بدهد و قبل از انجام مصاحبه اگر حس كرد كه از نظر اطلاعاتي نقص و كمبودي دارد در آن زمينه به خصوص، اطلاعاتش را كامل كند. حالت دوم، مصاحبه با شخص و درباره موضوعي است كه يا براي اولين بار مصاحبه كننده با آن روبرو ميشود و يا اطلاعات قبلي درباره آن ندارد. در اين صورت همچنان كه در بخش مربوط به چگونگي انجام مصاحبه و طرح سؤال اشاره خواهد شد بايد پيش از حضور در جلسه مصاحبه با مطالعه منابع و مآخذ موجود، تمامي اطلاعات لازم را كسب كند و با يادداشت برداري از آنها با دست پر در جلسه مصاحبه حاضر شود. اين موضوع به خصوص در مورد خبر
نظرات شما عزیزان:
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |